سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] مرگ نزدیک است و همصحبتى دنیا اندک . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :18
بازدید دیروز :17
کل بازدید :135011
تعداد کل یاداشته ها : 154
103/2/5
12:27 ع

شبکه ایران: جناب آقای صفار هرندی وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، در سخنان پیش از خطبه نماز عبادی سیاسی جمعه قم در تاریخ 26 خرداد 1391 در شبستان حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ایراد سخنرانی نمودند. در این سخنرانی ایشان به نکاتی اشاره کردند که تلاش می شود این سخنان در بوته نقد و تجزیه و تحلیل به خوانندگان عزیز ارائه گردد.

ایشان در ابتدای سخنانشان می گویند:

« بارور کردن نهاد روحانیت و نهضت، هدف شهدا بود و هر کس به هر دلیل از پیروی از ولی فقیه و علما و روحانیت طفره برود، بر خلاف هدف شهدا گام برداشته است. برخی آقایان می‌گفتند احترام روحانیون و علما واجب، اما وقتی علما فتوا می‌دهند، می‌گویند علما نظری داشته‌اند و ما هم نظری دیگر داریم و این یعنی در مقابل فتوای علما، از خود فتوا می‌دهند.»
در نقد این سخنان می توان گفت این که پیروی از ولی فقیه در جهت هدف شهداست سخنی حق و صواب است اما مغالطه آن جاست که پیروی از روحانیت و علما را هم عرض با پیروی از ولی فقیه بدانیم!

به طور مثال اگر در موردی بین فقها و ولی فقیه اختلاف نظری وجود داشت ، با این معیار جناب آقای صفار هرندی ،آیا نحوه برخورد با مسئله مبهم نمی گردد؟ اختلافات امام خمینی ره در آغاز نهضت اسلامی با برخی علمای سرشناس آن عصر ، ناشی از کدام حقیقت بود؟

نکته دیگر عدم تفکیک بین روحانیت و علمای انقلابی و روحانیت غیرانقلابی در سخنان ایشان است ، مسئله ای که به کرات از سوی امام خمینی ره مورد تاکید قرار گرفته بود ، امام امت در موارد متعددی بر این تفکیک تاکید داشته اند:

« آن قدر که اسلام از این مقدسین روحانی نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است و نمونه بارز آن مظلومیت و غربت امیر المؤمنین- علیه السلام- که در تاریخ روشن است.بگذارم و بگذرم و ذائقه‏ ها را بیش از این تلخ نکنم. ولی طلاب جوان باید بدانند که پرونده تفکر این گروه همچنان باز است و شیوه مقدس مآبی و دین فروشی عوض شده است.»

«خدای متعال می‌داند که من نسبت به آخوندهای فاسد آن قدر شدید هستم که نسبت به سایر مردم نیستم. ساواکی پیش من محترم تر از آخوند فاسد است »
« آن قدر صدمه ‏ای که اسلام از یک آخوند فاسد می‏خورد از محمدرضا نمی خورد!... ما طرفداری از عمامه نمی‏کنیم. ما طرفداری از اسلام میکنیم. این اسلام پیش شما باشد معظم هستید. پیش هرکس باشد معظم است. »

خون دلی که پیرجماران از متحجرین و مقدس مآبان عصر خود خورده بود به حدی بود که ایشان در اواخر عمر شریف و مبارکشان و در منشور روحانیت (در حضور عده کثیری از روحانیون) فرمودند:

« عده‏ ای مقدس نمای واپسگرا همه چیز را حرام می‏دانستند و هیچ‏کس قدرت این را نداشت که در مقابل آنها قد علم کند. خون دلی که پدر پیرتان از این دست? متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی های دیگران نخورده است..............
به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الاّ عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‏ای زیر نیم کاسه داشت ............
در مدرس? فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‏ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏یافت، وضع روحانیت و حوزه‏ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‏شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‏ها را حفظ نمود.»

وزیر اسبق فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه سخنانشان می گویند:

« آن شخصی که به فرمان ولی فقیه عمل می‌کند به خدا نزدیک‌تر است نه آن شخصی که وقتی ولی فقیه حکمی می‌دهد قهر می‌کند و می‌رود و یا این که وقتی ولی فقیه می‌گوید این آدم صلاحیت ندارد کنار تو باشد ابرو‌هایش را بالا می‌اندازد.
صفار هرندی گفت: می‌بینیم، طرف می‌آید و برای پیروی نکردن از ولی فقیه بازی در می‌آورد و برای طفره رفتن از فرمان نائب امام زمان (عج) به دروغ به امامت ولی عصر (عج) توسل می‌جوید و می‌گوید وقتی ما خود امام زمان (عج) را داریم به حجت و نائب او نیازی نداریم.تو غلط کردی؛ تو بی‌سر و پا و بی‌مقدار از معرفت و بی‌مقدار از ایمان و بی‌مقدار از تقوا.»

در پاسخ به ادعای اول( قهر احمدی نژاد) ابتدا باید دید نص صریحی از سوی ولی فقیه وجود دارد یا خیر؟

تحقیق مختصری در بیانات امام خامنه ای در آن ایام ما را به نکات جالبی رهنمون می نماید.
در زمانی که شایعه قهر و خانه نشینی دکتر احمدی نژاد از سوی برخی اصولگرایان به شدت در همه جا انعکاس یافته بود؛ رهبر بصیر و دیده بان همیشه بیدار انقلاب در دیدار با مردم فارس در سوم اردیبهشت 1390 سخنان حکیمانه ای ایراد کرده اند که به شدت از سوی مدعیان ولایت مداری سانسور می گردد، امام خامنه ای در این دیدار می فرمایند:
« شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌ای که آن چنان هم از اهمیت بالائی برخوردار نبود - سر مسئله‌ی اطلاعات و امثال اینها - چه جنجالی در دنیا راه انداختند. تحلیل ها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهوری اسلامی شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبری را گوش نکرده است! دستگاه‌های تبلیغاتیِ خودشان را از این حرف های سست و بی‌پایه پر کردند. ببینید چطور منتظر بهانه‌اند. ببینید چطور مثل گرگ در کمین نشسته‌اند که یک بهانه‌ای پیدا کنند، هر جور می توانند، حمله کنند. می دانند که دولت مشغول تلاش و فعالیت و خدمت است. خب، واقعاً در کشور دارد خدمت انجام می گیرد. هر جا خدمت باشد، هم مردم طرفدار هستند، هم رهبری طرفدار است. ما که راجع به شخص قضاوت نمی کنیم؛ ما کار را، خط را، جهت گیری را ملاک و معیار قرار می دهیم. آن جائی که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام می گیرد. مسئولین دولتی هم حقاً و انصافاً دارند تلاش می کنند؛ هم اعضای دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. این ها شب و روز ندارند؛ من می‌بینم، من از نزدیک شاهدم. این ها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، این ها برای کشور خیلی باارزش است. بنده‌ی حقیر هم طبق اصول بنا ندارم در کارها و تصمیم های دولت وارد شوم. خب، مسئولیت ها در قانون اساسی مشخص است؛ هر کس مسئولیتی دارد؛ مگر آن جائی که احساس کنم یک مصلحتی دارد تفویت میشود؛ مثل این که در همین قضیه‌ی اخیر اینجوری بود؛ انسان احساس می کند یک مصلحت بزرگی دارد مورد غفلت قرار می گیرد، تفویت می شود؛ خب، انسان وارد می شود که جلوی این تفویت مصلحت را بگیرد. این، مسئله‌ی مهمی نیست، نظائرش هم اتفاق می‌افتد؛ اما مخالفین، دشمنان بیرونی، تریبون‌دارهای بین‌المللی، بوق های تبلیغاتی، از همین مسئله استفاده می کنند برای اینکه فضای تبلیغاتی را شلوغ کنند.
عرض من به عناصر داخلی، به مردم دلسوز، به برادران و خواهرانی که در داخل با مسائل تبلیغاتی سر و کار دارند، این است که سعی کنند به این آشفتگی کمک نکنند. این که تحلیل بگذارند، یکی از آن طرف، یکی از این طرف، این علیه آن، آن علیه این، برای هیچ و پوچ، چه لزومی دارد؟ نه، دستگاه بحمداللَّه دستگاه مقتدری است، مسئولین مشغول کارشان هستند، رهبری هم که بنده‌ی حقیر هستم با همه‌ی حقارت، خدای متعال کمک کرده، ما در مواضع صحیحِ خودمان محکم ایستاده‌ایم. تا من زنده هستم، تا من مسئولیت دارم، به حول و قوه‌ی الهی نخواهم گذاشت این حرکت عظیم ملت به سوی آرمان ها ذره‌ای منحرف شود»

 

دقت در بیانات ولی امر مسلمین موید و اثبات کننده چند حقیقت بزرگ و مغفول مانده است:

اول: ادعای تقابل بین رهبری و رئیس جمهور ادعای سست و بی پایه ای است.

دوم : شروع این ادعا از سوی رسانه های معاند خارجی بوده است که به تعبیر امام خامنه ای " مثل گرگ در کمین نشسته اند " و دلیل این حمله هم این است که می دانند دولت واقعا مشغول تلاش و خدمت است.
سوم: مسئولین دولتی به خصوص شخص رئیس جمهور حقا و انصافا در حال تلاش شبانه روزی هستند و به تعبیر مقام عظمای ولایت " شب و روز ندارند "، این ها برای کشور خیلی با ارزش است و هر جایی کار باشد مردم و شخص رهبری حامی و پشتیبان هستند. امام امت تاکید می کنند که در مورد شخص قضاوت نمی کنند( متاسفانه رسانه های جناح رقیب ، این عبارت امام خامنه ای را این گونه در اذهان جا انداخته اند که ایشان فرموده اند: ( من از شخص حمایت نمی کنم!!) تفاوت "حمایت" و "قضاوت" و تحریف این سخنان نورانی به وضوح مشخص است!
چهارم: در قضیه اطلاعات دلیل ورود معظم له ، تفویت یک مصلحت بزرگ بوده است که به تعبیر صریح مقام عظمای ولایت مسئله مهمی نیست و نظایرش هم اتفاق می افتد منتهی این مسئله نباید وسیله ای برای اختلاف قرار گیرد چرا که بوق های تبلیغاتی تریبون داران بین المللی این موضوع را بزرگ کرده است.
پنجم : امام خامنه ای از عناصر داخلی می خواهند که به این آشفتگی دامن نزنند و تحلیل برعلیه همدیگر نگذارنند و بوق های تبلیغاتی بین المللی را یاری ننمایند. در ادامه ایشان تاکید می نمایند که تا زنده هستند اجازه انحراف نخواهند داد « به نظر می رسد که این بیانات در راستای سخنان متعدد خواص و در برابر توهم لزوم برخورد با خطر " جریان موهوم موسوم به انحرافی " ایراد گردید که امام امت تاکید می نمایند که اوضاع به خوبی توسط ایشان رصد می شود و جای نگرانی نیست »
حال روی سخن با جناب آقای صفار هرندی است که با گذشت حدود 14 ماه از این بیانات نورانی و فصل الخطاب گونه ، چرا و بر اساس کدام معیار و تراز ، از تریبون نماز جمعه ، یاری رسان بوق های تبلیغاتی بیگانه می شود؟آیا خدای نکرده پای دشمنی های شخصی و کینه و عداوت های روزهای پایانی تصدی ایشان بر وزارت فرهنگ به این مساله باز شده است؟

 

جناب صفار هرندی در ادامه سخنانشان ، ادعا کرده اند که برخی( که قطعا منظور ایشان رئیس جمهور و رئیس دفترشان می باشد) برای طفره رفتن از فرمان نائب امام زمان ادعای دستور گرفتن از خود امام زمان عجل الله را دارند و می گویند چون امام زمان را داریم به نائب ایشان نیازی نداریم!!
در پاسخ به این هزلیات ایشان باید گفت ، اولا چه کسی و در چه مکانی و در چه تاریخی این ادعا را داشته است؟

ثانیا اگر کسی این ادعا را داشته است چرا قوه محترم قضائیه برخوردی با آن نکرده است؟

ثالثا آیا ایراد عبارات دون شانی چون " غلط کردی"، " بی سرو پا" ، "بی مقدار از معرفت"، "بی مقدار از ایمان" ،" بی مقدار از تقوا" از سوی فردی که سابقه تصدی بر وزارت فخیمه و پر ارزش فرهنگ و ارشاد اسلامی را در سوابق خود دارد و اکنون نیز مشاور فرهنگی فرمانده کل سپاه بوده ، آن هم در نماز عبادی-سیاسی و دشمن شکن جمعه ، گویای این واقعیت نیست که عزل ایشان در دوران تصدی وزارتشان در سال 88 خیلی زودتر از این ها باید اتفاق می افتاد؟
به کار بردن این گونه عبارات سخیف آن هم از سوی کسی که در همین دولت از نویسندگی در یک روزنامه به سمت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رسید چه معنایی دارد؟
جناب آقای صفار هرندی خوب است کمی هم بدون تعصب و بدون بغض و کینه موضع بگیرید و این گونه فکر کنید که چه بسا عزل شما از وزارت فرهنگ در سال 88 برای آخرتتان بسیار سودمند تر از ادامه تصدی این سمت مهم در کشوری است که نماد و سمبل فرهنگ در خاورمیانه و حتی جهان است.

عبارات دون شان شما در نمازجمعه قم به خوبی اثبات کرد که برای تصدی وزارت فرهنگ در کشوری که 300 هزار شهید تقدیم اسلام کرده است و میراث گران بهای پیرجماران در دستان رهبری مظلوم و مقتدر و با اصالت و با فرهنگ است ، افراد شایسته تر از شما به وفور یافت می گردد.

جناب آقای صفار هرندی ادامه می دهند:
« بعضی از رفقایشان بعد از دستگیری، اعتراف کردند که گاهی در طول یک مسافرت می‌دیدم که این‌ها یک رکعت نماز هم نخوانده‌اند؛ می‌گویند ما به آن‌ها گفتیم که ما فکر می‌کردیم شما با این ارتباطی که با ناحیه مقدسه دارید نسبت به نماز مراقبت دارید، اما آن‌ها جواب دادند که ما به مرحله‌ای رسیدیم که از این چیز‌ها عبور کردیم.
سؤال اینجاست که مگر می‌شود کسی بگوید من این راه را پیدا کردم و دیگر نیازی به اطاعت و بندگی خدا ندارم؟ این حرف‌ها مضحک است.»

از ایشان باید پرسید که :

اولا چه کسی چنین ادعایی کرده است؟

ثانیا آیا به کار بردن جملات ( بدون اشاره به مخاطب خاص) و به عبارت بهتر " پرت کردن سخن " ! به این جهت نیست که این ادعاها کذب بوده و دلیل محکمه پسندی برای اثبات آن وجود ندارد و گوینده سخن به جهت " فرار قانونی " سخنی را به زبان می آورد و مخاطب آن را مشخص نمی کند تا بعدها بتواند انتساب آن را به هر فردی که از این سخنان شکایت کرد ،تکذیب کند؟!
ثالثا چرا جناب آقای صفار هرندی در چهار سال تصدی بر وزارت فرهنگ و ارشاد متوجه این انحرافات نشده بودند و به محض عزل توسط رئیس جمهور به یاد این انحرافات افتادند؟

البته وجه دوم قضیه اینجاست که شاید به واسطه حضور ایشان در وزارت فرهنگ ، کلا انحرافی در هیچ وزارت خانه و یا تشکیلات وابسته به دولت حاصل نشده و ایشان کل هیئت وزرا از از لوث انحراف مبری کرده بودند!

ایشان در ادامه می گویند:
« من این حرف‌ها را برای این می‌زنم که دیدم چند روز پیش مصاحبه فاسدی، در یکی از نشریات زنجیره‌ای منتشر شده بود و اشاره‌ای به اعتقادات این بیماردلان و کسانی داشت، که برای توجیه بد عملی خودشان، متوسل به استدلال‌های سست می‌شوند.»

به نظر می رسد که مخاطب اصلی و هدف این سخنان ، جناب حجه الاسلام و المسلمین بهمن شریف زاده می باشد.

نکته تعجب برانگیز و تاسف بار اینجاست که در نظر کوته بین برخی افراد ، ملاک مفسد و یا مصلح بودن، دشمنی و یا عدم دشمنی با دولت احمدی نژاد و اطرافیانش می باشد، چرا که تا به حال کسی به حجت الاسلام شریف زاده لقب مفسد نداده بود ، بدین لحاظ که نه تنها مورد سوء در زندگی ایشان وجود ندارد؛ که ایشان به حسن شهرت ، معروف و زبانزد می باشند.

البته با استدلال این آقایان ( مبنی بر تائید هر دشمن احمدی نژاد و رد هر دوست ایشان) ، باید سران رژیم صهیونیستی را از دوستان نظام و انقلاب بدانیم!

در مورد انتساب حجه الاسلام شریف زاده به افساد و دیگر اتهامات انتسابی از سوی وزیر معزول فرهنگ در دولت نهم به دولت و اطرافیانش( ولایت ناپذیری ، مقابله با ولی فقیه ، ادعای ارتباط مستقیم با امام زمان عجل الله ، حتی یک رکعت نماز نخواندن و ...) ایشان و هم قطارانشان و خودمان را به رعایت تقوای الهی توصیه نموده و صرفا جهت نصیحت به خودمان و همچنین ایشان، تعدادی از احادیث انوار مقدسه الهی را جهت تبرک ذکر می نمائیم:

بخش نخست : تهمت و بهتان

الف : حضرت امام جعفرصادق علیه السلام می فرمایند:
- هرکس به مرد یا زن با ایمانی بهتان زند به آن چه در آن ها نیست ، خداوند او را در روز قیامت در طینه خبال حبس می فرماید تا از عهده آنچه گفته است برآید.راوی «ابن یعفور» پرسید طینه خبال یعنی چه؟ حضرت فرمود چرکی است از عورت زناکاران که در جهنم جاری می گردد.

ب : حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:

-هرکس مرد یا زن مومنی را تهمت زند یا چیزی را که در او نیست بگوید ؛ خداوند او را در روز قیامت بر محلی از آتش نگه می دارد تا از عهده آنچه که گفته است برآید. ..
ج : حضرت امام جعفر صادق علیه السلام در حدیث شریف دیگری می فرمایند:
-هرکس برادر مومنش را تهمت زند ایمان در دلش ضایع می شود و از بین می رود چنانکه نمک در آب حل می شود ....

بخش دوم : دروغ

الف : امام حسن عسگری علیه السلام می فرمایند: تمام بدی ها در حجره ای است مقفل و کلید گشودن آن دروغ است...
ب : مرحوم حاجی نوری رحمت الله علیه بر اساس آیات قران و روایات شریف ،عقوبت دروغ را به چهل مورد بر می شمارد که اجمالا به برخی از آنها اشاره می گردد:
-دروغ فسق است بر طبق دو آیه شریفه از سوره های بقره و حجرات.
-دروغگو بی ایمان است.
-دروغ سراسر اثم و گناه است.
-دروغگو روسیاه است.
-دروغ از شراب بدتر است....امام باقر علیه السلام می فرمایند: خداوند برای زشتی ها قفل هایی قرار داده و کلید آن شراب است و دروغ از آن بدتر است...اصول کافی ؛ کتاب ایمان و الکفر، باب الکذب
-خداوند دروغگو را لعنت میکند.
-بوی گند دروغگو تا به عرش می رسد.
-همه ملائک مقرب خداوند ، دروغگو را لعنت می کنند.
-دروغ تخریب کننده ایمان است.
-دروغ بدتر از ربا است.
-دروغ انگشت شست شیطان است.
-دروغگو فاجر است.
-دروغگویی از نشانه های نفاق است.
- با گفتن یک دروغ ، هفتاد هزار ملک دروغگو را لعنت می کنند.
-دروغگو طعم ایمان را نخواهد چشید.
-دروغگو تخم دشمنی را در دل ها می کارد.
-دروغگو از بی مروت ترین افراد است.
-دروغ مورث کفر است.
-یکی از درهای نفاق ؛ دروغ است.
-دروغ باعث می شود که خداوند شخص دروغگو را هدایت نکند چنانکه در قرآن مجید به آن تذکر داده شده است.

بخش سوم : بردن آبروی مومن

الف : امام صادق علیه السلام فرموده:« من روی علی مؤمنٍ روایه یریدُ بها شینَهُ و هدمَ مروّته لیسقُطَ من اَعیُن الناس، اخرجَه اله من ولایته الی ولایته الشّیطان فلا یقبله الشّیطان »
هر کس مطلبی را ضد شخص با ایمان نقل کند و هدفش ساقط کردن و شکستن شخصیت او باشد تا از چشم مردم بیفتد، خداوند او را از ولایت خود اخراج وبه ولایت شیطان دراندازد و شیطان نیز او را قبول نخواهد کرد. (یعنی چنین شخصی خودش چنان سقوط می کند که شیطان هم حاضر نیست او را بپذیرد)

ب : همچنین فرمودند:« من رَوی علی اخیه روایه یریدُ بها شینَهُ وهدمَ مروَّتهِ او قفهُ الله فی طینه خیالٍ حتی یبتعدَ مما قال»

هر کس برای بی آبرو کردن مومن و ساقط کردن شخصیت او چیزی را ضد او نقل کند، خداوند او را[ در قیامت] در آب گندیده خون آلود[ که از زنان بدکاره دوزخ بیرون می آید] زندان می کند تا زمانی که ازعهده آنچه گفته است، بیرون آید.


ج: إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ
کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند میداند و شما نمیدانید!


  
پیامهای عمومی ارسال شده