در حالی که بعلت نامه بدون سلام  و  والسلام که کاتالیزور (تسریع کننده ) فتنه 88 بود و زدن استارت اولیه فتنه توسط صحبتهای همسرهاشمی یک روز قبل از انتخابات در مورد اینکه اگر موسوی برنده نشود پس تقلب شده و محرکه گیریهای دخترش فائزه هاشمی و همچنین عدم موضع گیری های شفاف در محکومیت فتنه گران و اسرار بر آزادی فتنه گران بدون قصاص  و  نگفتن حتی یک کلمه در حمایت از رهبر و نظام  در مقابل چشمان حیرت زده علما و ملت، همه حکایت بر این داشت که گرداننده و مهره اصلی فتنه هاشمی رفسنجانی احتمالا شخصیتی با نفوذ تر از موسوی و کروبی و خاتمیست و در حالی که بعد از اتتخابات 88 محبوبیت او و خانواداش به دلایل ذکر شده به کمترین میزان ممکن در سه دهه انقلاب رسیده بود اما او با هنرمندی و تجارب چندین دهه خود توانست با تخریب رقبای خود در دولت بار دیگر ورق را به نفع خود برگرداند و با محبوبیت نسبی و سلطه و نفوذ خود ریاست هیات امنای دانشگاه آزاد را تصاحب کند زیرا او می داند که پول قدرت می آورد و قدرت حاکمیت ، قدرتی که سرمایه دانشگاه آزاد برای هاشمی و دار و دسته اش ایجاد می کند کافی است که فتنه ای عظیم ایجاد تا نظامی را به ورطه هلاکت بکشاند .


و مهدی هاشمی تجربه کافی در استفاده از این سرمایه نامحدود را در راه تبلیغات برای کاندیدای مورد تائید خود در سال 88 دارد به گفته شاهدان مهدی هاشمی اعتقادی در عدم استفاده از سرمایه دانشگاه آزاد در استفاده های انتخاباتی نداشت استفاده از سرمایه نظام در جهت مقابله با نظام بهترین گزینه دشمن نیز می باشد . براستی منظور حضرت آقا در مورد خواصی که در فتنه 88 نمره منفی و حتی مردودیگرفتند ، چه کسانی می باشند . آیا هاشمی جزء ساکتین و حامیان فتنه گران نبود آیا او نبود که خواهان آزادی بی قید و شرط  و بدون محاکمه فتنه گران را در نماز جمعه بعد از فتنه مطرح نمود. اصلا بعد از صحبتهای آقا در اولین نماز جمعه بعد از انتخابات که ختم کلام و حجت برای خواص و امت بود چه نیازی به صحبتهای مبهم و دو پهلوی ایشان برای حمایت طرفین موافق و مخالف تقلب در انتخابات بود

 

آیا هاشمی و خانواده اش  مخصوصا مهدی هاشمی در مقام متهم ند یا مدعی ؟ آیا مهدی هاشمی  نباید پاسخ گوی سازماندهی و تهیه هزینه های فتنه در دادگاه  می شد ؟ آیا هزینه سازماندهی دختران چشم فیروزه ای و ستادهای انتخاباتی موسوی در شهرستانها از پول دانشگاه آزاد از طرف مهدی هاشمی نبود ؟ و اگر نبود چرا در دادگاه حاضر نمی شود تا بی گناهیش برای ملت ثابت شود . در شرایطی که انواع و اقسام اتهامات متوجه شخص هاشمی و خانواده اش بود ایشان توانست ذهن افکار عمومی را از خانواده خود به سمت جریانی ساختگی بنام جریان انحرافی منحرف نماید آیا در دولت اشرفگری ایشان همه بی گناه و بدون اشتباه بودند ؟ در دولت اصلاحات که مهاجرانی می خواست کلمه اسلام را از نام  وزارت ارشاد حذف نماید چطور ؟ سعی در انحراف افکار عمومی از راه جریان سازی و دامن زدن به مسائل فرعی برای غافل کردن افکار عمومی از مسئله اصلی باعث شد که ایشان و حامیانش ضعفهای کوچک دولت کار و اشتباحات مشائی را چنان زیر زره بین برده  و بزرگ نمایند به طوری که تمام مشکلات مردم را از ناحیه جریان انحرافی وانمود نمایند چه بسا که حامیان ایشان مشکلی با مشائی نداشته باشند و تنها برای تخریب دولت در این برحه با اصلاح طلبان و اصولگرایان منتقد به تفاهم رسیده باشند. برای صحت و روشن شدن این واقعیت  کافیست کلمه جریان انحرافی را در اینترنت جستجو نمایید . با شگفتی خواهید دید که بیشترین نتیجه پیدا شده در طول انقلاب  (بجز ندا آقا سلطان ) اصطلاح ساختگی جریان انحرافی می باشد  . در صورتی که آزادی که از دوره بعد از ریاست جمهوری ایشان در نقد مسئولین کشور ایجاد شد اگر در زمان ایشان می بود شاید دولت ایشان دوامی نمی آورد . آیا از خصوصیات انسان با تقوا تخریب و ایجاد تردید در دل اکثریت جامعه ( جنگ نرم ) است یا از خصوصیات کسانی که دین لقلقه زبانش می باشد و از کمترین تقوای برخوردار نیستند .آیا ملت متدین و متعهد به نظام که بخاطر حمایت از نظام و جلوگیری از سوء استفاد دشمنان قسم خورده انقلاب بدترین شرایط دوران سخت تبعیض ، تورم  ، بیکاری ، فاصله طبقاتی را در دوران سازندگی تحمل نمودند. در حالی که شماری منتسب به ایشان و خانوادشان در ناز و نعمت بسوی تجمل گرایی و دوری از آرمانهای امام راحل از رانتهای بیشمار دوران سازندگی برای لیبرال لیزه کردن کشور استفاده  نموده ان فراموش نموده اند. آیا این نئو لیبرالها که در طول سه دهه انقلاب  به حدی از سرمایه رسیده اند که در مقابل نظام صف آرایی و خواهان حذف ولایت فقیه از بدنه نظام می باشد را فرموش کرده اند . آیا ملت بزرگوار ابران مظلومیت علی وار  آقا را در زمان ریاست ایشان و دولت اصلاحات که دختر فرمود فقط در این دوره است که رهبر رهبری می کند را فراموش کرده است ؟  ایشان در مقام متهم نباید پاسخ گو باشد و یا باید گذاشت که از آبی که خود  گل آلود کرد، ، ماهی تازه بگیرد و به مقام هیات امنایی دانشگاه آزاد نائل آید . و مهمتر از همه  آیا ایشان نباید پاسخ گویی اعتماد امثالهم که برای بیش از دو دهه  ایشان را الگوی اسلام و انقلاب میدانستیم  تا نهال انقلاب به میوه  و ثمر برسد اما به یکباره شاهد بودیم که این نهال را  از ریشه در می آورند تا نهالی به سبک سرمایه داری غرب جایگزین کنند . باشد ؟ ایشان می فرمایند باید اعتماد از دست رفته مردم را برگرداند اما سوال ما اینست که چگونه ؟

با حرف یا عمل اگر با عمل چگونه است که اکثریت ملت مستضعف و زیر خط فقر خواهان محاکمه تاراج کنندگان بیت المال می باشند ولی ایشان کمترین توجهی به خواسته های ملت ندارد . ملت ایران بخوبی یاد دارد کسانی را که بخاطر انقلاب و نظام با دستان خود فرزندان خویش را به پای میز محاکمه کشیده اند. آیا این آقا زاده ایشان خونش رنگینتر است . نفوذ ایشان در لایه های نظام چه اندازه است که همچنان با وجود انبوه اتهامات می تواند پستهای کلیدی را تصاحب کند اگر واقعا ایشان غم خوار نظام است و قصد توطئه ندارد کافیست برای مدتی از تخریب و تهمت فاصله بگیرد . چرا جو کشور مدام ملتهب می شود و مدام یک کلاغ صد کلاغ که فتنه ای توسط مشائی و دار و دسته اش در حال شکل گیری است . در حالی که خطر این با هم از ناحیه ایشان و خانواده اش می باشد که منتظر فرصتی هستند که با ایجاد فتنه شرایط  را برای بازگشت مهدی هاشمی فراهم نمایند .

منبع : http://3pidar.persianblog.ir/post/283/