از شعار مرگ بر شاه گرفته تا بر مرگ آمریکا و اسرائیل، همگی بیانگر یک ایدئولوژی و گفتمان واحدی است که توسط امام خمینی (ره) بنیان گذاشته شد و توسط امام خامنهای شتاب گرفت.
اینکه این گفتمان چیست و چگونه جهان را به لرزه انداخت آنقدر بزرگ و پرمغز است که گفتنش نه در توان قلم نگارنده است و نه در این مقال جایی برای گفتن دارد.
آنچه قصد نوشتن است انحراف از شعار است. بیمقدمه بپردازیم به اصل مطلب که انحراف از شعار به چه معناست.
در ادبیات سیاسی هر جامعهای یکی از نکاتی که اگر از آن غافل شویم احتمال انحراف را بالا میبرد بحث ادبیات و کلمات مورد استفاد توسط خواص و موثران جامعه است.
این یک حقیقت است که هر جملهای باری دارد و اگر کلمهای به جای کلمه دیگر به کار رود میتواند بوی انحراف را از آن استشمام کرد. قصد نداریم تاریخ را بررسی کنیم ولی تنها برای تصدیق جمله بالا یک واقعیت تلخ تاریخی را بررسی میکنیم. در زمان انقلاب مشروطه، مردم و خواص جامعه بدنبال عدالتخوانه بودند اما به مرور زمان با نفوذ انگلیسیها در اندیشه برخی از گروههای تاثیرگذار، عدالتخوانه به مشروطه تغییر نام پیدا کرد. به عقیده بسیاری از محققان آشنا به دو حوزه تاریخ و سیاست همین اتفاق روند شکل گیری انقلاب اسلامی را 7 دهه به تغییر انداخت.
آری حقیقت این است که واژهها خود ایجاد کننده جریان هستند از همین باب بود که امام خامنهای در نماز جمعه 14 بهمن فرمودند: شعارهای انقلاب، امروز همان شعارهای روز اول است؛ که این نشاندهندهی سلامت انقلاب است. شعارها مثل انگشت اشارهای هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم میکنند. وقتی شعارها تثبیتشده در یک نظامی، در یک انقلابی باقی ماند، معنایش این است که هدفها در این نظام به شکل اول است؛ هدفها تغییر پیدا نکرده است؛ دستاندرکاران و مردم از صراط مستقیم و هدفهای اصلی منحرف نشدهاند. امروز شعارهای ملت ایران، همان شعارهای اول انقلاب است.
این جمله رهبری یک معیار است. به این معنا که در تشخصیص جریانها و افراد باید نسبت به عبارات به کاربرده توسط آنان بسیار دقت کرد. اگر در کلام و شعارهایشان حرفی غیر از اسلام مطرح شد باید فهمید که انگشت اشاره چنین گروهی به هدفی غیر از پیشرفت نظام جمهوری اسلامی ایران اشاره دارد.
نمونه بارز این جریان را میتوان در سال 88 و در جریان انتخابات ریاست جمهوری مشاهده کرد. جریانی که در انتخابات سال 88 کلاه بر سرشان رفت، در موارد متعددی شعارهایی را سر دادند که به هدفی غیر از صراط مستقیم اشاره داشت. یکی از شعارهایی که توسط جریان فتنه برای رای آورن به کار گرفته شده بحث حمایت ایران از لبنان، فلسطین و مظلومان جهان بود. شعاری که با این سوال که چرا تا زمانیکه مردم ایران خود به کمک نیاز دارند باید به دیگران کمک کرد آغاز شد اما به اینجا ختم نشد. در واقع ختم این شعار که انحراف را نمایان کرد شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران بود.
در حقیقت در سال 88 جریان موسوم به جنبش سبز برای به چالش کشیدن نظام ایران و جمع کردن رای، دخالت ایران در کشورهای منطقه را زیر سوال بردند و جملاتی در راستای تبیین این موضوع بارها به زبان آوردند. در حقیقت این جریان قصد داشت با استفاده از تغییر ادبیات سیاسی به اهداف خود برسد.
وقتی که رهبری در سخنان 14 بهمن خود فرمودند: «ما در قضایای ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم؛ نتیجهاش هم پیروزی جنگ سی و سه روزه و پیروزی جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتی، هر گروهی با رژیم صهیونیستی مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائی هم از گفتن این حرف نداریم» این موضوع را شفافتر کرد که جریان فتنه و یا هر جریانی که در آینده انقلاب اسلامی بخواهد مسیری غیر از گفتمان اصیل انقلاب اسلامی را استفاده کند محکوم به انحراف است و باید با آن مقابله کرد.
حضرت امام خامنه ای بسیار عالمانه و هوشمندانه از ارتباط اهداف و شعارها در شرایط امروز سخن به میان آوردند. وقتی که شعار ساده زیستی جای خود را به تجمل میدهد، وقتی آزادی به معنای برهنگی تعبیر میشود، وقتی شعار مرگ بر اسرائیل میشود نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران، وقتی بیداری اسلامی جای خود را به بیداری انسانی میدهد، وقتی مکتب اسلامی جای خود به مکتب ایرانی میدهد، وقتی که فریاد ضد اسرائیلی و ضد آمریکایی کمتر به گوش میرسد، طبق فرمایش رهبری باید هوشیار بود که انگشت اشاره هدفی غیر از صراط مستقیم را نشانه گرفته است.
نکتهای که باید بر آن تاکید کرد تصدیق این مطلب است که با تمام این انحرافات که از اول انقلاب تا به امروز برخی از جریان ها به دنبال تحقق آن بودهاند به فرموده رهبری امروز شعارهای ملت ایران، همان شعارهای اول انقلاب است.
روح الله متقی مجد